مهدیارمهدیار، تا این لحظه: 10 سال و 7 ماه و 23 روز سن داره

عشق من و بابایی

سرما خوردم

سلام ملوسکم.مامان بد جور سرما خورده دارم میمیرم.2 روزه خوابیدم.بابا و مامان جون و خاله جون و به زحمت انداختم.کوچولوی من انشالله اون تو حالت خوبه.ماشالله تکونات که زیاده.قلبونت برم عزیزم.نمی خواستم دارو بخورم مجبور شدم.مامانو ببخش.دوست دارم گلم.بابات واسم شیر اورده برم نوش جان کنم ...
9 ارديبهشت 1392

لباسهای عزیزم

سلام عزیزم.مامان فدات بشه از دیروز تکونات کم شده.وقتی کم تکون می خوری نگرانت میشم.شاید مامان سرما خورده تو هم حال نداری دیروز مهمون داشتیم.مامان جونت اینا اومده بودن.همه منتظرن زود بیایی. عکس لباساتو دیروز از موبایل خاله زدم برات میذارم.بوووووس اینم خاله جون برات خریده اینم بابا برات خریده ...
7 ارديبهشت 1392

سیسمونی پسر شلوع من

سلام عزیز دل مامان.مهدیارم مامان قلبون اون تکونات یشه.نمی دونی چه حالی میشم وقتی تکون میخوری.دلم برات ضعف میره.الهی دامادیتو ببینم. دیروز من و مامان جون و خاله رفتیم واست یه عالمه وسایل خریدیم.اینقدر خوشملن.زود بیا تا تنت کنم.دلم ضعف میره وقتی تو لباسا تجسمت میکنم.دست بابا جون ومامان جونت درد نکنه.1روز عکس لباساتو برات میذارم.عزیزم خیلی دوست دارم.تو پسر خوشگل ومومن و مهربون منی.مهدیار منی ...
5 ارديبهشت 1392

سونوگرافی ان تی در 12 هفتگی

پسمل گلم تو 12 هفتگی هم رفته بودم سونو گرافی وقت نشد بیام عکستو بذارم.اون موقع اروم خوابیده بودی.دکتر (دکتر ادهمی) به زور بیدارت کرد شکر خدا سالم بودی.عکستو میذارم ببینی چه پسمل خوشگلی دایم ما ...
3 ارديبهشت 1392

19 هفته و 4 روز

سلام عشق کوچیک من.مامان فدای اون دست و پای کوچیکت بشه.مامان 2 هفته است حرکاتتو میفهمم.خیلی شیطونی.اینقدر ورجه وورجه میکنی.دل مامان برات ضعف میره.دیشب رفتیم سونوگرافی عزیز مامان اینقدر تکون خوردی.چی کار میکنی اون تو.دست و پاهات و بالا پایین میکردی.خودت بیای فیلمشو بهت نشون میدم. مامانم فهمیدم 1 شازده کوچولو تو دلم دارم.هم من هم بابایی خیلی خوشحال شدیم.از این به بعد صدات میکنم مهدیار.انشالله دامادیتو ببینم پسر گلم.من وبابات خیلی دوست داریم.از وقتی فهمیدیم تو رو داریم بابایی 1 رورم یادش نرفته واست ایت الکرسی بخونه.هر شب ایت الکرسی میخونه بعد میخوابیم. من و مهدیار عاشقتیم بابایی همیشه و همیشه.عزیزم قدت الان 16 سانتی متر.میبینی چقدر کوچولو هستی....
3 ارديبهشت 1392

تعیین جنسیت

سلام بر پسر گلم . عزیز بابا امشب ساعت 9:30 فهمیدیم که شما پسری . اونقدر خوشحال شدیم که نگوووووو. متمتنت چشاش از شادی پر شد و ...............!!! اومدی قدرشو بدون و مامان خوبی داری . خیلی خوب . باباتم خوبه هااااااااا . اینو یادت نره . از امشب بی صبرانه منتظر دیدنت هستم . میخوام بگیرم بغلم و گازت بگیرم . قربانت . بابای مهربونت ...
2 ارديبهشت 1392
1